جام جم می نویسد: ماجرای این نامگذاری هم کمی تلخ و حوادثی است، بهاین ترتیب که حدود 19 سال پیش در چنین روزی یوزپلنگی با سه تولهاش وارد نخلستانهای شهر بافق میشود و مردم محلی هم به سبب ترس و ناآگاهی به آنها حمله میکنند و نتیجه هم فرار یوزپلنگ مادر و کشته شدن دو قلاده از تولهها میشود.
یکی از افراد محلی ماجرا را به اداره محیطزیست بافق خبر میدهد و با کمک ماموران یکی از تولهها زنده میماند. ظاهرا یوز مادر تا مدتی برای تولهها به محل حادثه سرمیزده است. توله زنده مانده را برای درمان به پایتخت منتقل میکنند که معروف و اسمش «ماریتا» میشود و تا سال 83 در همین پارک زندگی میکند و درنهایت میمیرد.
اما آواره شدن این توله یوزپلنگ در تهران و زندگی در یک پارک اگر برای خودش خوب نشد، اما برای دیگر یوزها اوضاع را بهتر کرد. ماریتا اولین یوز ایرانی و به تعبیری آسیایی در بند میشود و عکساش روی جلد بسیاری از مجلات معتبر محیطزیستی دنیا چاپ و همین بهانهای میشود تا روزی بهنام یوزپلنگ ایرانی در تقویم ثبت و به این نژاد رو به انقراض توجه شود.
هماکنون حدود 50 یوزپلنگ ایرانی سرشماری شدهاند و جمعیت واقعی آنها مشخص نیست و ظاهرا میتواند در حالت خوشبینانه به حدود صد قلاده برسد. یوزپلنگ ایرانی برای خروج از انقراض نیاز به حمایت و توجه زیادی دارد که متاسفانه این حمایتها هنوز به حد مطلوب نرسیده است.
خارج از وظایفی که در این باره برای سازمانهای دولتی و نهادهای غیردولتی تعریف میشود، توجه به این امور نیاز به عزم و خواست ملی دارد؛ موضوعی که در کشور ما کمی بیگانه است، مثلا به اعتقاد خیلیها توجه و صحبت از حقوق انسانها در اولویت بیشتری نسبت به حرف زدن از حقوق حیوانات یا توجه به انقراض آنها قرار دارد، غافل از این که دین رسمی کشور ما همان دینی است که شدیدا در مورد توجه به حقوق حیوانات حدیث و روایت دارد.
نظر شما